مدینه العرفا

مشاهیر شهرستان نایین

مدینه العرفا

مشاهیر شهرستان نایین

شاگردان

حکیم جلوه طی نیم قرن تدریس شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته ترین آنان به شرح زیرند:
1. میرزا محمد طاهر تنکابنی :
وی پس از وفات آخوند محمد رضا صهبا قمشه ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد ابن ترکه را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی کرد شروع به بحث در آن نمی نمود. آن تمهید القواعد که زند آقا محمد رضا قمشه ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشته و او به نیروی بیان عرفانی مطالب کتاب را تقریر می نمود لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می نمود سپس درس می گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه ای کاملا آشکار بود.
میرزا محمد طاهر تنکابنی از اساتید مسلم فلسفه در دوران اخیر است و احاطه نامبرده به متون و آراء فلاسفه سلف شگفت انگیز بوده است و در ریاضیات ، هیئت ، نجوم و طب نیز مهارت داشت . از سال 1310 ش . دوران مشقات این حکیم آغاز شد و از پی تبعیدها (به دلیل مبارزه با رضاخان ) سر انجام در سال 1320 از دار غرور به سرای سرور کوچ نمود و در جوار قبر استادش جلوه مدفون شد.
2. آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی :
این فقیه عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت الله شیخ احمد بید آبادی و علامه میرزا محمد هاشم چهار سوقی هنگامی که پدرش مورد غضب ناصر الدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال 1304 ق . به همراه والد بزرگوار خویش راهی تهران شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و فلسفه ، حکمت و عرفان اسلامی را پی گرفت و فلسفه ، حکمت و عرفان را نزد حکیم جلوه آموخت و پس از 16 سال اقامت در تهران به نجف اشرف رفت و در آنجا از محضر آخوند ملا محمد کاظم خراسانی استفاده کرد. در سامرا نزد میرزای شیرازی نیز شاگردی کرد و پس از 8 سال اقامت در عراق به تهران آمد و در خیابان شاه آباد سابق سکونت گزید. به همین دلیل او را شاه آبادی گویند. وی در مدت 17 سال اقامت در تهران به نشر معارف مذهب حقه تشیع و مبارزه با نظام جور از طریق جلسات درس و سخنرانی همت گماشت و قبل از به قدرت رسیدن رضاخان کرارا چهره مزدورانه وی را افشا می نمود. در محضر آیت الله شاه آبادی دانشورانی چند تربیت شدند که برجسته ترین آنها حضرت امام خمینی (ره )، حضرت آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا هاشم آملی می باشد که در قم از محضر این عارف متشرع فیض بردند. از تالیفات گرانقدر نامبرده شذرات المعارف ، رشحات البحار و مفتاح السعاده در خور ذکرند.

3. آقا سید حسین بادکوبه ای :
وی متولد 1293 ق . در یکی از روستاهای بادکوبه جمهوری آذربایجان است . پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و فلسفه و ریاضیات را نزد جلوه فرا گرفت . پس از مدتی عازم نجف شد و در این شهر مقدس نزد آخوند خراسانی و شیخ حسین مامقانی فقه و اصول را آموخت . فیلسوف معاصر و مفسر کبیر علامه طباطبایی ریاضیات و الهیات شفا را نزد این حکیم در نجف تحصیل نمود.
4. ملا محمد آملی :
آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزکار و مشاهیر مراجع روحانی است که به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با شیخ فضل الله نوری همکاری داشت . وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصا حکیم جلوه استفاده کرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید. وی در سال 1336 به رحمت ایزدی پیوست و جنازه اش با تجلیل و احترام فراوان در جوار مقبره جلوه دفن گردید.
5. میرزا حسن کرمانشاهی :
نامبرده که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است یکی از ارکان مهم انتقال فلسفه به طبقات متاخر می باشد. شاگردان زیادی تربیت نموده که مشهورترین آنها فیلسوف فاضل سید موسی زر آبادی است ، از تالیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح اشارات و اسفار و شفای ابوعلی سینا نوشته است .
دیگر شاگردان جلوه عبارت اند از:
حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی ، حکیم ملا محمد هیدجی زنجانی ، عبدالرسول مازندرانی ، ضیاء الحکمای زواره ای ، میرزا مهدی آشتیانی ، میرزا علی اکبر حکیم یزدی ، میرزا محمود مدرس کهکی قمی ، حاج شیخ عبدالنبی نوری ، سید عباس شاهرودی ، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت آیه الله مرعشی نجفی ) حاج میرزا عبدالکریم سبزواری فرزند حاج ملا هادی سبزواری و...

اخلاق و رفتار جلوه

جلوه اندامی تکیده و نحیف اما قامتی بلند داشت و هاله ای از روحانیت بر سیمای پر جذبه اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود افراد را جلب می کرد. با وجود تواضع و وارستگی هیبتی داشت که سبب می شد مردم به دیده احترام او را نگریسته ، تکریمش کنند. جامه اش با وجود سادگی و ارزانی پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک ، ساده و راحت داشت . در واپسین سالهای حیات پر برکت خویش که توان جسمی آن حکیم به تحلیل رفته بود عصایی ساده وی را در راه رفتن کمک می کرد. با وجود آنکه حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت هر کس او را می دید کوچک ترین نشانه ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی یافت . خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود. در برخورد با افراد به مصداق ((کلم الناس علی قدر عقولهم )) به تناسب با آنها عمل می کرد به نحوی که وقتی از او جدا می شدند شادمان و مسرور به نظر می رسیدند. ساده و بی تکلف زندگی می کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را رنج می افکند. از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتابهای ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می داد و روان خویش را التیام می بخشید. محل زندگیش حجره ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می نمود. زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستنها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تامین امور مادی زحمت نمی داد. با وجود اینکه پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود کمتر به مجلس این و آن مراوده می کرد. با این نصیب اندک از این دنیای فانی برکات زیادی را از خود بروز داد که نمونه آن مرزبانی از اندیشه های اسلامی و نشر معارف تشیع و تربیت ده ها دانشور و فاضل است که هر یک خود ناشر افکار و معارف دینی بودند.
او که از همان اوان جوانی به تزکیه و تصفیه دل پرداخت رابطه اش با اهل بیت علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توام با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می گرفت . به همین دلیل جاذبه ای از محبت اهل بیت علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار موثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت انسان را از آلودگی ها پاک کند، چنانچه در شعری درباره حضرت علی علیه السلام گفته است :
غیر علی کس نکرد خدمت احمد
غمخوار موسی نباشد الا هارون
تیره روانم اگر چه از ره تحقیق
هست به انواع معصیت ها مرهون
ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم
آری شوید همی پلیدی سیحون

افول کوکب حکمت 

رفته رفته فرتوتی و رنجوری ، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افکند و او را از توان انداخت . یکی از شاگردان و نزدیکان جلوه (شیخ عبدالرسولی ) وقتی استاد را بیمار دید که پرستاری ندارد او را با کمال میل به خانه خویش ‍ برد و چون پدری مهربان از جلوه پرستاری نمود. اما حال آن حکیم لحظه به لحظه رو به وخامت می رفت و چراغ حیات دنیویش رو به خاموشی می گرایید عبدالرسولی در مقدمه دیوان جلوه نوشته است : در شب جمعه ششم ذیقعده 1314 ق . که شب وفاتش بود هنگام خواب پدرم را خواست . پدرم تا نماز مغرب گزارد و به بالین او رفت از حال رفته بود و توانایی سخن گفتن نداشت . قدری با طرف چشم و نوک زبان الحاح و تضرع کرد و جان شیرین به بخشاینده جانها تسلیم کرد.
صبح آن روز جنازه را به مسجد میرزا مولا که در آن نزدیکی است بردند و از آنجا طی تشییع با شکوهی که جمعی از حکما و دانشوران تهرانی حضور داشتند وی را در ابن بابویه دفن نمودند.مراسم عزاداری آن حکیم نه تنها در تهران بلکه در شهرستانها با شکوه و عزت تمام برگزار گردید و یاد آن حکیم ، گرامی داشته شد. ناگفته نماند که آرامگاه جلوه بتازگی با حفظ معماری سنتی به طرز زیبا و باشکوهی بازسازی گردیده و در جوار بارگاه شیخ صدوق مورد احترام و زیارت دوستداران معرفت است

نظرات  (۱)

از اینکه مطالب خوبی و عالی را در اختیار مردم قرار میدید ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی